معرفی کتاب | آرزوی سوم
در مقدمه این کتاب چنین آمده است ؛
گاهی رنج و زحمت زنده نگه داشتن خون شهید ، از خود شهادت کمتر نیست. رنج چندین ساله امام سجاد (ع ) و حضرت زینب از این قبیل است. امروز ما چنین وظیفه ای داریم . (امام خامنه ای )
بی شک در سرگذشت هر سرزمین قصه هایی در دفاع از خاک و ایثار و جان با فرسایش قلم ها صورت گرفته است.
واژه مقدس شهید و شهادت در قاموس دفاع و گذشتن از جان در قاب تاریخ نقش بسته است. شهادت و سپردن سر سبز به مسلخ سرخ تیغ ، دلیری و شجاعت می خواهد و گرده شیر شرزه را می طلبد تا در راهی قدم بگذاری که انتهایش به جان بازی می رسدو نام آورانه ایستادن در میدان های جهاد و جنگ با دشمنان این آب و خاک به یقیین فقط کار مردانی است که هنر شهادت با گوشت و خونشان عجین است. در هشت سال دفاع مقدس ما شهاد ظهور و حضور مردانی بودیم که نه برای نان جنگیدن و نه برای نام . فقط و فقط به عشق خداوند و برای ولایت جان شیزین را بر کف نهادند تا از کشاکش امواج کاروان شرف و بزرگی را صید کنند. ....
بخشی از کتاب
«در جبهه بود که خبر دار شد فرزندش در راه است . خود را به زادگاهش ، شیروان رساند .اول از سلامت نوزاد پرسید و سپس خدا را شکر کرد .گفتند:"احمد!بچه دختر است ،دختر است !" پاسخ داد :"فرقی ندارد ، دختر و پسر نعمت خدا هستند . همین که سالم است الحمدالله ."یک دفتر مقابلش گذاشت و در آن یک ردیف نام پیشنهادی برای بچه نوشته بود که از میان آن اسامی ، نام " عاطفه " را برگزید.
دو جعبه شیرینی
خرید . یکی را بین پرستار ها و دیگری را بین مردم پخش کرد .
سپس دست ها را به
سوی آسمان بالا برد و شکر خدا را به جا آورد و گفت : " شکر که عروسم را دیدم
،دختری مانند فرشته هم به من دادی و حالا ماند سومی !"پرسیدند سومی کدام است
؟ گفتند:"شهادت" دل در دلم نماندو گفتم :" پسرم مگر چقدر عمر کرده
ای که آرزوی شهادت داری ؟! پاسخ داد: " مادر همه دوستانم رفته اند و من مانده
ام . هر چه زودتر بروم بهتر است."...»